سلام بهار قلب یخی من، خوبی آقا جون؟
روزی که با دست عشق به پیکرم جان زدند
قابله ی قلبمو بنام سلطان زدند
واسه ماهی جایی دریا نمیشه
درد بلبل بی گل دوا نمیشه
کرب و بلا بهشته اما برام
هیچ جایی مشهد الرضا نمیشه
پرچم سبز رضا قبله نمای دلمه
سقا خونش ساخته ی دست ابوفاضلمه
میزنه دل چو نقاره ی خونت
از بچه گی بودم آقا دیوونت
ایوون طلات جای خود
کشته منو
کاسه های طلایی سقا خونت
هر جا که ذکر رضاست
دست دلم رو میشه
هر تپش قلب من
ضامن آهو میشه
امام رضا
اگه خوبم اگه زشت
خدا گلمو با غم تو سرشت
ای که خاک حریمتو خیل ملک
سوغات میبرن برا اهل بهشت
میبره دل از بهشت صحن گوهرشاد تو
مرکز دارالشفاست پنجره ی فولاد تو
امام رضا کم ما و کرمت
فدای جارو کشای حرمت
کشته منو حسرت کرب و بلا
آقا فقط یه بار بگو میبرمت
...